حالم از همشون بهم میخوره
فعلا همین
اینکه با هر ثانیه گذشتن از بودن باهاشون بیشتر پشیمون میشم و باز ادامه میدم
اینکه هر لحظه بیشتر بهت ثابت میشه که چقدر عوضی ان
احمقم یا خنگ؟
دیوانه ام یا عاقل
بخشنده ام یا خر
نفهمم یا خودمو زدم ب نفهمی
اخه چرا واقعا؟ چرا دارم ادامه میدم؟
چرا حتی خودم نمیتونم خودمو درک کنم و اکنوقت انتظار درک کردن از بقیه رو دارم؟؟؟چرا؟!
چرا وقتی میدونم براشون پشیزی ارزش ندارم ولی برام ارزش دارن
چرا تاریخ تولد تک تکشون تو ذهنمه در حالی ک شاید اونا حتی خیلی زود منو از یاد ببرن
چرا وقتی ۶ سال از اخرین حرفام باهاشون میگذره ولی روز تولدشون ک میاد کل روز ب فکرشونم
چرا وقتی الان دارم باهاشون حرف میزنم در حالی ک میدونم منتظرن ک هرچه زودتر برم و باهاشون خدافظی کنم
من خرم یا خرتر؟؟؟
ادمم یا ادای ادمارو درمیارم؟
چرا ب جا اینکه بخوابم دوست دارم هیچ وقت نخوابم ؟
خستم خدا از افکار پریشونم
از تمام حماقت های زندگیم خستم
ویا شاید کلا از خودم خستم
دلم هوا میخواد
#از_همشون_متنفرم
همشون
درباره این سایت