اول اومدم که تمام پست هام رو پاک کنم .

پشیمون شدم 

گفتم ب جاش از صفحه بر میدارم همشونوووو

پشیمون شدم

چند تاشونو خوندم دیدم چیزی یادم نیست و با خوندشون انگار تصویر ها برام زنده میشد . بدم نیومد . با خودم گفتم فاطمه قبول کن باختی . یه بار باختی ولی ایندفعه نباید بزاری این اتفاق بیافته به هیچ وجه 

به خودم حق دادم که پارسال شرایط سخت بود ولی نمیتونم از این بگذرم ک ب اندازه ی کافی تلاش نکردم . یادمه دقیقا کی بریدم و دیگه اونجور ک باید تلاش نکردم بعد از اخرین امتحان بود . تو روزای امتحان ب خاطر جبران روز هایی ک برای بابا ب خاطر عملش مهمون میومد ملاقاتی و من نمیتونستم نباشم تو اون روزا وحشیانه خوندم خودم باورم نمیشه ولی من ۱۷ ساعت مطالعه مفیدم داشتم لنتی:)) خیلی تو یک ماه امتحانات بهم سخت گذشت . خیلی بیخیال تشریحیام شدم و کلا تستی خوندم ولی یه هفته بعد امتحانا بریدم انگار ک از وسط نصف شده بودم . سختم بود خیلی . ماه اخر رو هم خوب خوندم ولی خب . اون رشته ای ک من میخوام حتی نباید لحظه ای تعلل کرد .

پارسال پدرم گفت فاطمه بخون دیپلمت بالا بشه حالا کنکور رو خواستی بمون سال بعد . اون روزا مشاور هی میگف معدل ب درد نمیخوره الان و فلان منم تو جو بودم ک همون سال تموم کنم بره بیخیال تشریحی شدم و فقط تستی خوندم یادم نمیره سره امتحان فیزیک واقعا میخواستم گریه کنم فقط بلد بودم همشو ولی راه حل تشریحیاش تو ذهنم نبود . 

دیپلمم کم شد . خیلی کم . من که کمترین معدلم   سالی بود ک خالم فوت کرده بود . اما الان بدتر از اون شد . وای .

الان هر چی ک میبینم نوشته معدل دیپلم ناراحتم خیلی زیاد هر بار ک حرف پدرم رو گوش نکردم چیزی جز ضرر ندیدم . 

ب قول مامانم هیچکس اندازه پدر و مادر صلاح ادم رو نمیخواد . 

الانم همش میگم یعنی میشه عوضش کرد؟؟؟ تورو خدا!

واقعا راه حلی هست؟!

امسال ن اشتباهات پارسال رو تکرار میکنم نه خوده اون سال کذایی رو .

من خیلی چیزا رو از دست دادم ولی . فقط یه چیز اشتباه کردم .

دلم میخواد رتبه ی امسالم زیر ۵۰ منطقه ام باشه . و با افتخار سرمو پیش پدر و مادرم بلند کنم . خیلی برام زحمت میکشن خیلی خیلی زیاد و من چقدر شرمنده ام ک حتی نتونستم رشته مورد علاقم رو قبول شم بلکه خوشحالشون کنم . بی رحمم ولی امسال میخندونمشون . 

میخوام درست برم .

تنها مشکل الان مشاورمه . خودم یواشکی زنگ زدم قیمت رو ۶ تومن گفت . زیاده .نزدیکه ۴ تومن تازگی کلاس نوشتم چند تا و نزدیک ۲ تومن کتاب گرفتم و حالا باز باید کتاب بگیرم بعد اینا و . مامانم هر بار میگه زنگ بزن وقت بگیر میگم باشه حالا میزنم . روم نمیشه واقعا پارسال نزدیک ۳۰ تومن شد همه چیز . الانم بخوام انقدر خرج کنم دلم ب حالشون میسوزه . حساب خودمو اجازه ندارم قبل رفتن ب دانشگام دست بزنم واگر ن تو اون خیلی هست ک بتونم با خیال راحت برم ولی . روم نمیشه بهشون بگم . گاهی با خودم میگم مگه بابام . امسال میخوام جون و دلی مایه بزارم و تلاش کنم و امیدوارم خدا من رو هم کمک کنه . دو تا دوستای خیلی صمیمی ام قبول شدن صمیمی ترین دوستام تو رشته های مختلف همشون زیر ۵۰۰ شدم . من چی؟

راستش یکم میترسیدم همیشه تو کل تابستون ک نکنه تلاشمو بکنم ولی نشه .

ولی امشب یکی از دوستام یه فیلم معرفی کرد و دیدمش بر اساس واقعیت بود . و با دیدن فیلم یاد حرف مشاورم افتادم ک پارسال میگفت . گفت من تو این چندین سالی ک مشاورم ایمانم خیلی بیشتر شده و خیلی بیشتر خدا رو حس کردم چون نشده ک ببینم بچه ای تلاش کنه و خدا ب اندازه ی تلاشش بهش ثمره نده . میگفت تو این سالها واقعا فهمیدم خدا میبینه هر چقدر تلاش کنی برای چیزی ک میخوای اگر واقعا زیاد باشه تورو ب خواستت میرسونه .

دوستام شدن مشاور انگیزشی:)) هی میان میگن ما میریم تهران منتظریم تا تو بیای و باید سال بعد تو هم بیای پیشمون .

به امید خدا که بشه 

من باخت رو قبول کردم ولی بازنده نمیمونم:)

خیلی وقت بود پست نذاشته بودم .

ببخشید ک کامنت هاتون رو جواب نمیدم . 

ممنون ک نظراتتون رو میگید و گاهی راهنماییم میکنید گاهی تذکر و گاهی .

ممنون ازتون


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رابطه خودشناسی با سلامتی ذکرهای فراموش شده استودیو بازی سازی آپروم . درمان عسلي با دکتر زنبور آرشام مبل تاریک تر از تاریکی Roby باربری در اصفهان