1398/09/07
امروز رو به عنوان آخرینش ثبت میکنم .
آخرین بازی گوشی هام .
امروز نگاه گردم و گفتم:
" دیگه از همتون خسته شدم "
راستم گفتم .
میخوام دوباره برم تو دنیایی که فقط خودمم .
میخوام خودم باشم و خودم و خودم .
تمام سلولهام از بیرحمی درد میکنن .
خستم
دوست دارم تموم شه این بازی و کثیف
برم و دیگه نبینمشون .
سرم!
داره میترکه
کاش هیچوقت من وجود نداشتم !
کاش.
تا زمانی که جهان را قفسم می دانم
هر کجا پر بزنم طوطی بازرگانم
گریه ام باعث خرسندی دنیاست چو ابر
همه خندان لب و شادند که من گریانم
حاضرم در عوض دست کشیدن ز بهشت
بوی پیراهن یوسف بدهد دستانم
زندگی مثل حصاری ز غم و دلتنگی است
مرگ ای کاش رهایم کند از زندانم
بیت آشفته ایَم در غزلی ناموزون
میل دارم که ردیفی بدهد پایانم
درباره این سایت